حجتالاسلام جواد پورروستایی، استاد ارائه دهنده بحث در این نشست تصریح کرد: اینکه طلبه کیست به کلیت و ماهیت حوزه باز میگردد. دانشگاه تاریخ 100 ساله داشته و قبل از آن همه دانشمندان تحصیلکردههای حوزه بودند.
وی افزود: پس از تأسیس دانشگاه، این نهاد متکفل برخی علوم از قبیل ریاضیات و نجوم شد. حال پرسش این است که مرزبندی رسمی و غیر رسمی در حوزه دانشهای مشترک میان حوزه و دانشگاه در چیست؟
حجتالاسلام پورروستایی عنوان کرد: ملاک تمایز در حوزه و دانشگاه در کلی بودن حوزه و علوم آن است. ولی در دانشگاه جزیی بودن علوم مطرح است. کارکرد طلبه همه جانبه است و مردم انتظار دارند یک طلبه در همه زمینهها تبحر داشته باشد. طلبه خود را نمیتواند جدا از صنف طلبگی بداند. جامعه به عنوان طلبه او را میشناسد و باید شئونات طلبگی را رعایت کند.
وی ادامه داد: عرف، مدرک دانشگاهی را بیشتر میپسندند. ولی از نظر اداری و برخورد علمی مدرک حوزوی را بیشتر میپسندند.
در بخش دیگری از این نشست طلاب به عنوان منتقدان اظهار کردند: مدرک دانشگاه نسبت به مدرک حوزوی مقبولیت بیشتری دارد. همچنین اساتید تدریس در دانشگاه را ترجیح میدهند و بار علمی آنها بیشتر است.
مریم حاجی اسماعیلی به عنوان استاد داور نیز در جمعبندی مطالب بیان کرد: هویت در علوم اجتماعی غیر از هویت در کلام و فلسفه است.
وی ادامه داد: هویت انسان جدید چند پاره است. باید دید طلبه در کجا قرار گرفته است؟ همچنین مخاطب امروزی مصرفی است. یعنی تلاش میکند شخصیت خود را با سرمایهای که دارد معرفی کند.
استاد داور تأکید کرد: امروزه بیشتر افراد مسائل احساسی دین را انتخاب میکنند. یعنی احساسگرا هستند تا شریعتگرا./112/